Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2361 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regatta
U
مسابقه کرجی رانی
regattas
U
مسابقه کرجی رانی
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
oarsmanship
U
کرجی رانی
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
dump
U
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
harness race
U
مسابقه ارابه رانی
sprinting
U
مسابقه اتومبیل رانی
matinTes
U
مسابقه ارابه رانی در روز
matinees
U
مسابقه ارابه رانی در روز
trialling
U
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
moto
U
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
drag racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
matinee
U
مسابقه ارابه رانی در روز
off road racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
speedway
U
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
midship
U
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
to scamper
U
مسابقه دادن
competed
U
مسابقه دادن
compete
U
مسابقه دادن
competes
U
مسابقه دادن
tourney
U
مسابقه دادن
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
raced
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
bump start
U
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
race
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
races
U
مسابقه دادن بسرعت رفتن
campaing
U
شرکت دادن اسب در یک دوره مسابقه
to show somebody up
[in a competition]
U
کسی را شکست دادن
[در مسابقه ورزشی]
prodify
U
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
To stay the course .
U
تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
towing boat
U
کرجی
small craft
U
کرجی ها
crabber
U
کرجی
barges
U
کرجی
barged
U
کرجی
hoy
U
کرجی
barquentine
U
کرجی
barge
U
کرجی
barque
U
کرجی
singlisticker
U
کرجی شراعی
steam boat
U
کرجی بخار
sloop of war
U
کرجی جنگی
pugs
U
کرجی بان
flyboat
U
کرجی تندرو
pair oar
U
کرجی دو پارویی
life boat
U
کرجی نجات
long boat
U
کرجی بزرگ
gondoliers
U
کرجی بان
boatman
U
کرجی بان
davit
U
کرجی بلندکن
falt
U
کرجی ته پهن
shallop
U
کرجی پارویی
caique
U
کرجی که دربوسفوربکارمیرود
dingey
U
کرجی پارویی
row boat
U
کرجی پارویی
rower
U
کرجی ران
gondolier
U
کرجی بان
drag boat
U
کرجی لاروب
bargeman
U
کرجی بان
ferryman
U
کرجی بان
praam
U
کرجی ته پهن
pug
U
کرجی بان
cockboat
U
کرجی کوچک
trawlers
U
کرجی ماهیگیری
pleasure boat
U
کرجی تفرجی
cutter
U
نوعی کرجی
cutters
U
نوعی کرجی
bargee
U
کرجی بان
cockle shell
U
کرجی کوچک
landing craft
U
کرجی ساحلی
dragboat
U
کرجی لاروب
penteconter
U
کرجی 05پارویی
trawler
U
کرجی ماهیگیری
cock boat
U
کرجی کوچک
rowers
U
کرجی ران
hackney boat
U
کرجی یاکشتی کرایهای
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
skiff
U
کرجی پارویی کوچک
praam
U
کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
bumboat
U
کرجی سورسات فروش
barcarolle
U
سرود کرجی بان
barcarole
U
سرود کرجی بان
tugboat
U
کرجی یا کشتی یدک کش
flag boat
U
کرجی نشان دار
dory
U
کرجی ته پهن ماهیگیری
fishing boat
U
کرجی ماهی گیری
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
fosher boat
U
کرجی ماهی گیری
flag boat
U
کرجی پرچم دار
keelboatman
U
کرجی بان رودخانه
sloop
U
کرجی یک دگلی قدیمی
motor launch
U
قایق موتوری کرجی
boat
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
fishermen
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
fisherman
U
صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fly boat
U
کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
galliot
U
کرجی باری یا ماهی گیری
packet boat
U
کرجی پستی کشتی مسافربر
fisher
U
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
inboard engined boat
U
کرجی که موتورش در میان انست
boats
U
کرجی هرچیزی شبیه قایق
dumb barge
U
کرجی بی بادبان یابی موتور
pitpan
U
یکجور کرجی دراز و ته پهن
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
galiot
U
کرجی باری یاماهی گیری هلندی
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
speedboats
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboat
U
کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
carvel
U
کشتی کوچک سریع السیر کرجی
gig
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
pontoar
U
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
gigs
U
نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
yachts
U
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yacht
O
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
to pull any one across a river
کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
ranee
U
رانی
rani
U
رانی
crural
U
رانی
femoral
U
رانی
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
long boat
U
بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat
U
کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
extrusion
U
روزن رانی
canoe
U
قایق رانی
canoes
U
قایق رانی
motoring
U
اتومبیل رانی
inguinal
U
کشاله رانی
ejection
U
بیرون رانی
salaciousness
U
شهوت رانی
salacity
U
شهوت رانی
oratorship
U
سخن رانی
wheelchairs
U
ویلچر رانی
d. of a speech
U
سخن رانی
yachting
U
قایق رانی
repression
U
واپس رانی
wheelchair
U
ویلچر رانی
voluptuously
U
باشهوت رانی
voluptuousness
U
شهوت رانی
paddle boats
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boat
U
کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
nuggar
U
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
drive way
U
مسیر اتومبیل رانی
nautically
U
از لحاظ کشتی رانی
lectureships
U
سمت سخن رانی
inland navigation
U
کشتی رانی در رودخانه ها
lectureship
U
سمت سخن رانی
aerostation
U
کشتی رانی هوایی
pawn push
U
پیاده رانی شطرنج
pawn roller
U
پیاده رانی شطرنج
innavigable
U
غیرقابل کشتی رانی
libidinously
U
از روی شهوت رانی
ox goad
U
نیزه گاو رانی
magnetic potential
U
نیروی مغناطیس رانی
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
pultrusion process
U
فرایند کشش رانی
loxodromics
U
کشتی رانی در خط مایل
platforms
U
سخن رانی کردن
ease all
U
درکرجی رانی ایست
platform
U
سخن رانی کردن
sailing orders
U
دستور کشتی رانی
to go on the stump
U
سخن رانی کردن
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shippable
U
قابل کشتی رانی
boats
U
قایق رانی کردن
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
seaworthy
U
قابل کشتی رانی
boat
U
قایق رانی کردن
funeral oration
U
سخن رانی برسرجنازه
to give a lecture
U
سخن رانی کردن
Recent search history
Forum search
1
To be capable of quoting
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2
دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2
من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1
Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1
شركت در مسابقه
1
to take a spell at whell
1
Poked back
4
express, overexpression
1
playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com